شهدا را با یک صلوات یاد کنیم.
شهید حاج محمد ابراهیم همت
روی عکس کلیک کنید.
شهید حاج محمد ابراهیم همت
روی عکس کلیک کنید.
بگو مرگ برآمریکا…
بگومرگ برآمریکا..
.
خداااااااااااااااااا
حضرت علامه ذوالفنون حسن زاده آملی - حفظه الله تعالی - می فرمایند :
“بنده حریم اساتیدم را بسیار حفظ می کردم در حضور آنها به دیوار تکیه نمی دادم چهار زانو نمی نشستم هنگام سؤال حرف ها را زیاد تکرار نمی کردم با آنها به چون و چرا نمی پرداختم این همه به خاطر آن بود که مبادا سبب رنجش آنها فراهم آید و دلگیر شوند .
همچنین ایشان فرمودند : من یک وقتی در محضر حضرت استاد الهی قمشه ای - رضوان الله تعالی علیه – بودم ایشان چهار زانو نشسته بود و پای راستشان از زیر عبا بیرون بود من که پهلوی ایشان نشسته بودم خم شدم و کف پای ایشان را بوسیدم . ایشان به من فرمودند: چرا این کار را کردی ؟ بنده عرض کردم : من لیاقت ندارم که دست شمارا ببوسم ، همین که پای شما را ببوسم برای بنده خیلی مایه مباهات است.” منظومة معرفت، ص 40.
در لغت نامه دهخدا واژه »احترام« به معناى حرمت داشتن، بزرگ داشتن، بزرگ داشت و پاسداشت آمده است و براى »حرمت« نيز معناى منزلت، قدر، بزرگى، مرتبت و عظمت بيان شده است. بدين ترتيب، مى توان احترام گذاشتن را به معنى بزرگ داشتن، قدر و منزلت و مرتبت و عظمت قائل شدن و پاس داشتن دانست.
با نگاه به فرهنگ هاى گوناگون درمى يابيم كه ديدگاه هر فرد درباره جهان و هستى و اعتبارى كه براى هر چيزى قائل است ؛ سبب احترام او به برخى براى امور و بى توجهى او به ديگر امور مى شود. همچنين با توجه به فرهنگ ايرانى - اسلامى درمى يابيم كه ارزش علم و معلم در اين فرهنگ بسيار بالاست. اسلام احترام گذاشتن به معلم را حق او مى داند و توصيه مى كند، حتى اگر امير باشيم، به احترام او از جاى برخيزيم و او را بزرگ بشماريم.
امام علی - علیه السّلام - در این باره فرمودند: اِنَّ من حقِّ العالِمِ أن لا تُكِثرَ علیهِ بِالسْؤال و لا تُعَنّتِه فی الجوابِ و أن لا تُلِحَّ علیهِ اذا كسلَ … «جامع البیان العلم، ج 1، ص 129»
امام علی - علیه السّلام - فرمودند: ازحقوق عالم آن است كه او را سؤال پیچ نكنی و او را در پاسخ دادن به زحمت نیندازی و چون خسته شد به او اصرار نكنی … و رازش را فاش نسازی و نزد كسی از او غیبت نكنی و به دنبال لغزش و عیب او نباشی، اگر لغزید عذرش را بپذیری و بر توست كه به خاطر خدا او را بزرگ بشماری و تعظیم كنی تا وقتی كه امر الهی را پاس میدارد، جلوتر از وی ننشینی و اگر حاجتی دارد، برای خدمتش از دیگران پیشی بگیری.
علت توجه بيش از اندازه اسلام به احترام و تكريم معلم، ارزش و اعتبارى است كه براى علم و فوايد آن قائل است.
متأسفانه ارزش و جايگاه علم، عالم و معلم در هيچ نظام آموزشى، به دانش آموزان تعليم داده نمى شود. روشن است كه اگر دانش آموزان با فلسفه احترام به معلم و تكريم او آشنايى داشته و از دلايل آن آگاه باشند، با رغبت و تمايل بيشترى به اين امر مى پردازند، ولى متأسفانه در هيچ دوره آموزشى، مقام معلم و اهميت و اعتبار وى به خوبى و از راه علمى، همراه با فلسفه و بايدها و نبايدهاى آن براى دانش آموزان تشريح نشده است تا آنان با پى بردن به اهميت و اعتبار معلم در احترام و تكريم او بكوشند. افزون بر اين، از آنجا كه به علت سياست هاى اشتباه و نادرست فرهنگى، سياسى و اقتصادى، امروزه ارزش پول و ثروت از علم و دانش بيشتر شده است، دانش آموزان گرايش چندانى به علم و دانش و صاحبان آن ندارند.
سؤالى كه در اينجا مطرح است، اين است كه به رغم ارزش و اعتبارى كه اسلام براى معلم قائل شده است،دلايل كم رنگ شدن احترام به اساتيد و معلمان و ريشه هاى اين امر را بايد در كجا جست و جو كرد؟
احترام به نقش معلم و استاد در جامعه در گسترش ادب و احترام را می توان مهم ارزیابی کرد. برپا و برجا که از گذشته در مدارس رایج بود نفعی به حال معلم نداشت بلکه نوعی تمرین و احترام به بزرگتر و یک فرد عالم و باسواد و پیشکسوت برای دانشآموزان بود. ولی با کاهش توجه به معلم و نقش وی در جامعه از ابهت مقام بزرگتر و پیشکسوت در نظر دانشآموزان کاسته شده است.
دانشجویان در سالهای اخیر به اساتید احترام کمتری می گذارند این امر در علل مختلفی می تواند ریشه داشته باشد. به عنوان مثال ، نبود الگوهای رفتاری کافی برای نسل جوان از یک طرف، تاثیرات منفی رسانهها (کارتون، فیلم و برنامههای تلویزیونی بیمحتوا) راديو، تلويزيون، مطبوعات و به طور كلى رسانه هاى جمعى، در افزايش يا كاهش منزلت معلمان مؤثرند؛ زيرا اين رسانه ها، قدرت فراوانى در تغيير ذائقه فرهنگى، علمى، اقتصادى، اجتماعى و اخلاقى هر جامعه دارند. آنها مى توانند با نكوداشت مقام معلم، اثر فراوانى بر جامعه بگذارند.
متأسفانه، در سال هاى اخير هيچ يك از قهرمانان محبوب و موفق كارهاى راديويى و تلويزيونى يا مطبوعاتى نقش معلم را ايفا نكرده اند و دست اندركاران اين رسانه ها ترجيح داده اند كه قهرمانان آنها، دكتر، مهندس، سرمايه دار، تاجر،مدير و مانند آن باشد و اگر هم در كارى به معلمان پرداخته اند، چنان غيرتخصصى و به دور از واقعيت بوده كه كمكى به پاسداشت مقام معلم نكرده است. به يقين پرداختن رسانه ها به مقام و منزلت معلمى مى تواند تا حدودى به بازگرداندن احترام به آنان كمك كند.
از طرف دیگر، باعث شده است که ارزشهای اخلاقی چندان در جوانان نهادینه نشده باشد.امروزه برخى از جوانان و نوجوانان بسيارى از ارزش ها را ناديده مى گيرند و كسانى را نيز كه به رعايت اين ارزش ها مى پردازند، مورد تمسخر قرار مى دهند.
نوع برخورد دانشجو با استاد به دو عامل تربیت و فرهنگ خانوادگی و صلابت و نوع برخورد استاد بستگی دارد. جوانانی که بی احترامی به استاد را برای خود یک عادت کرده اند ثمره خانوادهها و جامعه هستند و نمیتوان برای این معلولها، علتی از خارج پیدا کرد. این پرده دری با کم رنگ شدن ارزشها و حرمتها به وجود آمده است. و هنگامی که ارزش ها کم رنگ می شود حرمت شکنی ها جا باز و شاگرد در برابر استاد خود قد علم می کند ولو اینکه استاد مقصر باشد. براى مثال، زمانى سلام كردن و احترام گذاشتن به بزرگترها ارزش به شمار مى آمد، ولى اكنون نه تنها برخى جوانان اين ارزش را پاس نمى دارند، بلكه رعايت اين ارزش از سوى ديگران را نوعى خودشيرينى و چاپلوسى مى شمارند. در نتيجه، احترام معلم از ديد آنان امرى بيهوده، كم ارزش و كار دانش آموزان چاپلوسی است.
هر چند، ورود بیدغدغه و یا با رقابت کمتر نیزدر دانشگاهها نیز مزید بر علت شده و باعث کمرنگتر شدن فضای علمی دانشگاه شده است.
امام خامنه ای :اگر دانشگاه ما دانشگاه اسلامی است، یكی از بزرگترین مظاهرش بایستی احترام بیش از حد معمول دنیا به اساتید باشد؛ مخصوصا از طرف شاگردان.«بیانات در دیدار رؤسای دانشگاههای علوم پزشکی۱۳۶۹/۰۸/۰۱»
راهكارهاى اصلاحى
خانواده ها در تربيت فرزندان نقش بيشترى برعهده دارند و مى توانند در تبيين نقش و جايگاه معلم به فرزندان خود نقش مؤثرى داشته باشند. به طورى كه دانش آموزان بياموزند احترام ايشان به معلم به سبب زحمت او براى آموزش علم است و ارزش علم آن قدر زياد است كه بايد به آموزش دهنده احترام بگذارند.
مدرسه نيز مى تواند با آموزش مستقيم، ارزش هايى مانند: مسئوليت پذيرى، احترام به حقوق ديگران، همكارى، صداقت، شجاعت و مهارت هاى ارتباطى را به دانش آموزان منتقل كند. اين آموزش ها مى تواند در خلال دروس گوناگون يا از راه اردوها و فعاليت هاى فوق برنامه به اين هدف مهم جامعه عمل بپوشاند و معلمان نيز خود براى حفظ شأن و منزلت معلمى بكوشند و عمل به علم را فراموش نكنند تا الگوى قابل احترامى براى دانش آموزان باشند.
افزون بر اين، معلم بايد سطح دانش خود را به جديدترين و روزآمدترين اطلاعات دنيا مجهز كند و در عين حال ارزش والاى فرهنگ خود را در برخورد با فرهنگ هاى ديگر از دست ندهد و با شناخت دقيق از فرهنگ بومى و اسلامى و ساختن يك زيربناى فرهنگى مناسب، بر خودباختگى خود و دانش آموزان غلبه كند.
بدين ترتيب، از تحقير و تهديد فرهنگ غنى اسلامى و ايرانى جلوگيرى مى شود و با پاى بندى به ارزش هاى والاى آن، احترام و تكريم معلمان به عنوان يكى از مصداق هاى ارزشى اين فرهنگ مانند گذشته در جامعه افزايش خواهد يافت. البته هماهنگى ميان همه نهادها براى دست يابى به اين هدف، بيش از پيش ضرورى است. بى شك، اگر تمام اين گروه ها در يك جهت بايستند و توان و نيروى خود را به سوى هدف معينى به كار گيرند، سريع تر و بهتر مى توانند به اهداف متعالى و ارزشى خود دست يابند.
منبع :http://kovsarnoor.kowsarblog.ir/?p=194682&more=1&c=1&tb=1&pb=1
فضیلت فرزند آوری
فرزندآوری وفرزندپروری باهم ودر کنارهم نیز از جمله فضیلت ها وهدیه های الهی است که خداوند نسبت به جنس عاطفی زن عنایت داشته است اما متاسفانه کم کم به سمت کم رنگی وفراموشی پیش می رود وجای خودش را به نامناسبات دیگری مثل حیوانات وبی بندوباری ها و آزادی هایی هرچندمشروع داده است.
خیلی از خانمهای ما(حتی در دنیای طلبگی) به جای فرزندآوری وفرزندپروری،خود را مشغول کارهای متفرقه کرده اندوگویی این فضیلت زیبا را به دست فراموشی سپرده اند.عده ای به بهانۀ بحران اقتصادی، عده ای به بهانۀ شاغل بودن، برخی بدلیل بی حوصلگی و… از زیر بار آن شانه خالی کرده ویا به یکی اکتفا می کنند ویا اصلا فرزند نمی خواهند تا راحتتر باشند، بهتر به درس وبحثشان بپردازند، شغلشان را از دست ندهند، زندگی مجلل تری داشته باشند وَوَوَ…. .
حضرت آیت الله جوادی املی(حفظه الله) می فرمایند:
«اگر به زنها ميدان بدهند، به اين معنا که کمال زن اين باشد برود فلان جا بازي کند و جايزه بياورد! اين کمال، هنر و فضيلت زن نيست! فضيلت زن آن است که بتواند انسانِ کامل تربيت کند، مادر شود و به تعبير امام(رضوان الله عليه) از دامن او افراد به معراج بروند. تأثير مهم خانواده بر عهده ي مادر و زن است، او اين سِمَت را دارد که مجراي فيض خالقيت است»
«الان باب شده بچهها را ببرند مهد کودک و این خطر است، همین که پدر و مادر بزرگ شدند و سالمند شدند آنها را به خانه سالمندان میبرد چون مهر و عاطفه نچشید، هفت سال کودک باید در دانشگاه عاطفه باشد، تنها کسی که میتواند عاطفه را به جامعه ببرد، تنها کسی که میتواند عاطفه را به جان انسان تزریق کند آغوش مادر است، این عواطف که کم شود و زندگی گذشت و قرضالحسنهای کم شود و بانکهای ربوی زیاد شود، نتیجهاش همین ده دوازده میلیون پروندهای است که در دستگاه قضا هست.»
«ما خیال میکنیم کمال زن در این است که برای ما برود مدال بیاورد، کمال زن در مادر شدن است، در فرزند تربیت کردن است، کمال زن در اصلاح جامعه است، چرا عواطف در جامعه کم است، زن از همین حقیقت خلق شده است، به ما گفتند بیراهه بروید ما هم گفتیم چشم، فضیلت زن در این نیست، که زن و دخترما برود پایش را دراز کند و یک کسی را بزند وبرای ما مدال بیاورد،فأین تذهبون، به کجا داریم میرویم.»(سایت بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء)
لذا در این خصوص به دومورد حدیث ناب از حضرت رسول صلی الله علیه واله و وصیّ برحقّش حضرت علی علیه السلام اشاره می کنیم:
فضیلت بارداری زن تا از شیرگرفتن کودک
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند:
«به آن كس كه مرا به حقّ به پيامبرى و رسالت و تبشير و انذار برانگيخت زنى نيست كه از شوهرش به فرزندى حامله شود مگر اين كه در سايه خداوند عز و جل است تا آن كه درد زايمان به او برسد كه در اين صورت در برابر هر دردى آزاد سازى يك انسان مؤمن براى اوست
و چون زايمان كند و شروع به شيردهى نمايد فرزند از شير مادرش نمى مكد مگر اينكه در برابر زن در روز قيامت نورى فروزان است كه از اوّلين و آخرين هر كس آن را ببيند شگفت زده مى شود و اين زن روزه دار شب زنده دار محسوب مى شود گر چه روزه نباشد و روزه همه عمر و شب زنده دارى همه عمر برايش نوشته مى شود و چون فرزندش را از شير مى گيرد، حق جلّ ذكره مى گويد: اى زن! همه گناهان پيشين تو را برايت بخشيدم كار را از نو آغاز نما.»(منابع فقه شيعه (ترجمه جامع أحاديث الشيعة) آیت الله بروجردی ؛ ج26 ؛ ص819)
مجاهد در راه خدا
در روایت زیبایی از حضرت امیرالمومنین علیه الصلاة والسلام است که فرمود:
«رسول خدا صلى الله عليه و آله از جهاد ياد كرد.
زنى به رسول خدا صلى الله عليه و آله گفت: اى رسول خدا! از اين جهاد براى زنان نيست؟
حضرت فرمود: براى زن در فاصله حاملگى تا زايمانش و تا از شير گرفتن فرزندش اجرى است چونان اجر كسى كه خود را در راه خدا (و جهاد) قرار داده است، پس اگر در اين فاصله بميرد موقعيّت شهيد را دارد.»
(همان،ص817)
منبع :http://hosna.kowsarblog.ir/?p=195122&more=1&c=1&tb=1&pb=1
برخورد موفق با نوجوانان گنهکاری که به تکلیف رسیدهاند شیوه خاص خود را میطلبد. آنها براساس اعتماد، اظهار محبت، تشویق، جایزه و امثال آن ارشاد میشوند. امر و نهی به آنها باید به طور روشن و توأم با احترام صورت گیرد. مثلاً به آنها گفته شود: تو پسر یا دختر خوبی هستی ؛ اما میتوانی بهتر از این هم باشی و آن در صورتی است که به دیگران دروغ نگویی، آزار نرسانی یا در منزل مردم نگاه نکنی، یا نماز خود را به طور مرتب بخوانی، یا در جلسه آموزش قرآن شرکت نمایی.
شیوه امر و نهی به جوانان هنگامی که انسان دوران کودکی و نوجوانی را سپری کرد و به دوران جوانی یعنی بلوغ فکری و جسمی و شکوفایی استعدادها و انتخابهای خود نایل گردید، با توجه به تواناییهای جسمانی و موقعیتهای طلایی که در انتخابها و تصمیمگیریها در عرصههای مختلف زندگی دارد، برای خود ارزش و شخصیت خاصی قائل است. دوست دارد دیگران به او نگرش مثبت و محترمانهای داشته باشند، و در عمل، شخصیت او را مورد توجه قرار دهند. و در مقابل به کسانی که به این خواسته او توجه کرده، احترام او را بهویژه در نزد دیگران حفظ میکنند، صمیمیت و علاقه بیشتری ابراز میدارد. البته این روحیه در مقاطع بعدی عمر هم ادامه دارد اما دوران شروع آن از اهمیت و حساسیت بیشتری برخوردار است.
استفاده از این ویژگیِ جوان موفقیت امر و نهی دینی به او را افزایش میدهد. چه اینکه جوانان به پذیرش حق نزدیکتر و سریعترند. مثلاً به او گفته شود: یک جوان با شخصیت، دیگران را تمسخر نمیکند، یا حیف نیست که روح پاک یک جوان به گناه آلوده شود! یا جوانمردی و شجاعت به این نیست که کسی را بدون دلیل شرعی و عقلی مورد ضرب و شتم قرار دهی بلکه شجاعت و مردانگی به این است که برای دفاع از حق ستیزه کنی، یا روح پاک جوان عزیزتر از آن است که با تقلید از کفار غرب در لباس و وضعیت سر و صورت، خود را به ذلت بکشاند، یا جشن عروسی و نقطه شروع زندگی شرافتمندانه خود را به معصیت آلوده نکن. شب ازدواج، شب آزمایش تقوای عروس و داماد در پیشگاه خداوند است. تا معلوم گردد در اوج زمان شادی چه اندازه به احکام الهی پایبنداند.
ارشاد جوانان در نظر اسلام از اولویت خاصی برخوردار است و علت آن پذیرش سریع و قدرت عمل و طول عمری است که از آن برخوردارند و در پرتو آن میتوانند برکات و خدمات فراوانی را به اسلام و مسلمین ارائه دهند. شیوه امر و نهی به بزرگسالان امر و نهی بزرگسالان از سوی کسانی که از سن کمتری برخوردارند نیازمند اجرای برخی از شیوههاست که به تحلیل آنها میپردازیم. با توجه به اینکه بزرگسالان از سابقه ایمانی بیشتری برخوردار بوده احترام آنها مورد توجه اسلام است. و از طرفی خود را با تجربهتر از دیگران دانسته و چه بسا آگاهتر از آنها به حساب آورند، و برخی از آنها به نوعی غرور پیری مبتلا میگردند که امر و نهی دینی را با مشکل روبرو میسازند. به همین علت باید به گونهای مورد امر و نهی قرار گیرند که به اظهار غرور آنها منتهی نشود.
زنان و مردان کهنسال که عمر خود را صرف خدمت به جامعه و نسل حاضر کردهاند، خود را دارای حق بر دیگران دانسته، احترام خویش را بر آنها لازم میدانند. حال با توجه به روانشناسی بزرگسال باید به امر و نهی ظریف آنها پرداخت. یکی از شیوههای مؤثر در امر و نهی کهنسالان این است که آنها را درباره عمل خود به قضاوت گیریم. مثلاً از آنها بخواهیم تا درباره قرائت نماز ما اظهار نظر کنند و آنها را درباره قرائت برخی کلمات که تلفظ صحیح آن را اداء نمیکنند بیشتر جویا شویم، یا با طرح سؤال از آنها بخواهیم درباره برخورد نادرستی که خود به آن مبتلا شدهاند، اظهارنظر کنند و در این میان به آرامی آنها را مورد اصلاح قرار دهیم. امام حسن و امام حسین علیهما السلام که زمان طفولیت را طی میکردند به پیرمردی گذشتند که وضوی صحیحی نمیگرفت، برای هدایت پیرمرد بر وضوی خود نزاع کردند و قضاوت را به عهده او نهادند و هر دو نزد او وضو گرفتند. پیرمرد گفت هر دوی شما وضوی خوبی گرفتید و این پیرمرد جاهل است که وضوی خوبی نگرفت. شیوه دیگر، طرح سؤال است. طرح سؤال از کسی که عمری را سپری کرده است از تناسب خوبی برخوردار است. مثلاً اگر خمس مال خود را نمیدهد درباره وجوب خمس سؤال شود، یا درباره حکم شرعی ریش تراشی که به آن گرفتار است سؤال گردد. یا از موارد جواز یا ممنوعیت غیبت دیگران که به آن مبتلا شده است پرسیده شود، و یا اگر اهل یاوهگویی و فحش است از او سؤال شود: کسی که به دیگری دشنام داده است چه کند که خدا او را ببخشاید و عمل خود را تکرار نکند؟ البته ممکن است اظهار نظرهای غیرصحیحی نیز ابراز کنند که همین برداشت غلط سبب گناه آنها بوده است که باید نظر آنها در طی مباحثه محترمانه اصلاح شود. شیوه امر و نهی به اعضای خانواده امربهمعروف و نهیازمنکر اعضای خانواده یکی از مسائل مهم فرهنگی خانوادههای مسلمان است. از آنجائی که خوبیها و بدیهای هر یک از اعضای خانواده در اعتبار و سرنوشت سایر آنها بیتأثیر نیست باید احساس مسئولیت بیشتری در امربهمعروف و نهیازمنکر یکدیگر داشته باشند و در بین اعضا سرپرست آنها از مسئولیت بیشتری برخوردار است. قرآن کریم میفرماید: یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا اَنْفُسَکُمْ وَ اَهْلیکُمْ ناراً وَ قُودُها الْنَّاسُ وَ الْحِجارَةُ ای کسانی که ایمان آوردهاید خود و اهل خود را از آتشی که آتشگیره آن مردم و سنگ خار است حفظ کنید. درباره این آیه شریفه قرآن از پیامبرصلی الله علیه وآله و امام صادقعلیه السلام سؤال شد که چگونه خانواده خود را حفظ کنیم؟ در جواب فرمودند آنها را امر به معروف و نهیازمنکر کنید. بنابراین آیه فوق در زمره آیات امربهمعروف و نهیازمنکر است که در خصوص خانواده نازل شده است. امربهمعروف فرزندان از زمان طفولیت، مسؤولیت سرپرست خانواده را در زمان تکلیف آنها کاهش میدهد و از بسیاری از نهی از منکرهای زمان جوانی بینیاز میسازد. یکی از روشهای امر و نهی دینی در خانواده این است که سرپرست خانواده واجبات دینی را بزرگ و با اهمیت تلقی کند و زشتی گناهان را نیز بزرگ شمارد و این را در سخنان و اعمال خود گوشزد کرده، و به اجرا درآورد، که موفقیت این کار تجربه شده است. برای مثال تمام مسلمانان با دیده احترام به قرآن مینگرند، آن را کتابی مقدس و آسمانی میدانند که برای هدایت انسان بر وجود مقدس پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله نازل شده است و این حقیقت را به فرزندان خود میآموزند و از همین رو خانواده مسلمانی یافت نمیشود مگر اینکه بزرگداشت و احترام فوقالعاده به قرآن را جزء برنامههای حتمی زندگی خود قرار داده است. این حاکمیت فرهنگ احترام به قرآن در بین فرزندان خانوادههای مسلمان ناشی از تکریم خاصی است که والدین آنها نسبت به قرآن داشتهاند. وقتی فرزندان مسلمان بزرگ میشوند و به عظمت قرآن آگاه میگردند احترام به قرآن را به طور ریشهای و عمیق درمییابند و این تکریم را به فرزندان خود آموزش میدهند. این تنها نمونه استثنائی نیست بلکه هر چه در فرهنگ حاکم بر خانواده، بزرگ شمرده شود فرزندان، آن را بزرگ میشمارند. نمونه دیگر آن احترام به پیامبر و اهلبیت او علیهم السلام است. هر یک از دستورهای الهی در خور آن است که در فرهنگ خانوادگی مسلمانان، بزرگ شمرده شود. خانوادههایی که نماز را بزرگ میشمارند و فرزندان خود را در هفت سالگی به نماز وامیدارند گرفتار مصیبت جانکاه بینمازی فرزندان خود در زمان تکلیف نیستند. و آنان که به حجاب اهمیت میدهند و چند سال قبل از تکلیف، دختر بچههای خود را به تمرین برخورداری از حیا و حجاب امر میکنند از معصیت بیحجابی و بدحجابی دختران خود در زمان تکلیف درامانند. این روش نسبت به منکرات و افراد منفور نیز مطرح است. همه خانوادههای مسلمان جرثومههای فسادی چون شیطان، فرعون و دشمنان پیامبر و اهلبیت او را نزد خود منفور میدانند و این فرهنگ را به فرزندان خود منتقل میکنند. والدین میتوانند با طرح مداوم زشتی گناهان، فرزندان خانواده را صیانت کنند. این شیوه که در دراز مدت صورت میگیرد، ضامن سلامت اعتقادی و اخلاقی فرزندان خانوادههاست و مشکل بسیاری از والدین فاصله گرفتن از این شیوه فرهنگی سازنده است. حال اگر فرزندان خانوادهای که به سن تکلیف باریافتهاند از انجام واجبات و ترک محرمات سرباز زنند با شیوههای مناسب، مورد امر و نهی قرار گیرند. و اگر مرتبه اول و دوم با شیوههای گستردهای که دارند مؤثر قرار نگرفتند به مرتبه سوم که حبس و محو وسائل گناه ، اقدام نمایند، البته این برخوردها در صورت تأثیر انجام گیرد. یکی از روشهای اصلاح فرزندان طرح دوستی آنها با جوانان با تقواست. حتی اگر والدین هزینهای صرف نمایند تا فرزند خود را با افراد صالح، دوست گردانند کار پسندیدهای کردهاند بلکه اگر این دوستی سبب انجام واجب و ترک حرام گردد، تحقق آن واجب است. رفت و آمد با خانوادههای با تقوا یکی از شیوههای اصلاح و ارشاد فرزندان است. قطع برخی از امکانات رفاهی، عاطفی و مالی موقت که عوارض منفی جانبی به همراه نداشته باشد میتواند مؤثر باشد. البته قطع روابط با دوستان بد و خانوادههای غیرصالح بر هر چیزی مقدم است. این امور را میتوان در ارتباط با زنی که مرتکب حرام یا ترک واجب میگردد به کار گرفت. حال اگر مرد خانواده مرتکب معصیت ترک واجب گردد باید سایر اعضای خانواده در حد امکان او را مورد امر و نهی دینی قرار دهند و چنانچه مؤثر قرار نگیرد تکلیف بیشتری ندارند مگر اینکه گناه او به گونهای باشد که بر حسب قوانین اسلامی، معرفی او به دستگاههای حکومتی واجب باشد. شیوه امر و نهی به بانوان امربهمعروف و نهی از منکر گنهکاران برهر انسان مکلفی با وجود شرایط آن واجب است و تفاوتی وجود ندارد که گنهکار و امر و نهی کننده از زنان یا مردان باشند. امر و نهی مرد و زن و بهعکس، ویژگیهای خاص خود را دارد اما هیچگاه سبب ترک امر و نهی به یکدیگر نمیگردد. آنچه معیار است وجود شرایط و رعایت موازین اسلامی است. در یکی از استفتائات از امام خمینی قدس سره آمده است: آیا دختری با شرط رعایت کردن موازین اسلامی میتواند پسری را راهنمایی و کمک کند؟ در جواب فرموده است: با مراعات موازین اسلامی مانعی ندارد. در اینجا تنها منکرات اخلاقی مربوط به هوسرانیهای زنان نظیر بیحجابی و خودنمائی، اظهار زینتها، نازک و تحریکآمیز سخن گفتن و شوخی با مردان نامحرم و امثال آن مورد بحث است و در سایر مسائل با کمی تفاوت امر و نهی به روال عادی صورت میپذیرد. و تنها تذکر مرد جوان به دختر و زنان جوان آن هم درباره بیحجابی و بدحجابی، آرایش و خودنمایی در جامعه و نزد نامحرم است که باید مورد دقت قرار گیرد. در اینجا توصیههایی را به منظور موفقیت هر چه بیشتر مردان در امر و نهی بانوان بیان میکنیم: -رعایت تقوای همه جانبه به هنگام امر و نهی. - انتخاب موقعیت زمانی و مکانی مناسب. - در صورت لزوم امر و نهی در حضور دیگری انجام گیرد زیرا حضور دیگران حرکت مقدس نهی از منکر در جامعه را از هرگونه تهمت و افترا حفظ میکند. البته در برخی موارد لازم است کسی شاهد یا شنونده تذکر به زنان و دختران نباشد. -کلمات و حرکات تذکر دهنده به گونهای باشد که از موضع تهمت بهدور باشد. - نهیازمنکر با کمال وقار، سر بهزیری و با بیان واضح و رسا، محترمانه و با صبغهالهی بیان شود. مثلاً گفته شود: خواهر (خانم) حجاب دینی خود را مراعات کن که این حکم خداست، یا دستور خداوندست که موی سر خود را کاملاً بپوشانی، یا خداوند خودنمایی زنان در جامعه را حرام کرده است. یا سر و گردن خود را بپوشان که حجاب حکم خداست و شما هم بنده خدا هستید. -نهیازمنکر از هرگونه نقصان و بریدگی در کلام و دلهره و اضطراب بهدور باشد. - در صورت همراه بودن خانواده نهی کننده، دختران یا زنان همراه، امر و نهی کنند. در غیر این صورت یا در صورت ضرورت خود در حضور آنها امر و نهی نماید. -اگر بیحجاب همراه دیگری است تذکر به او به صورت عادی انجام گیرد. البته اگر به همراه پدر یا همسر خود باشد گاهی بهتر است به پدر یا شوهر وی تذکر داده شود تا او را مورد نهیازمنکر قرار دهد. سلام و احوالپرسی با سرپرست او میتواند مقدمه خوبی برای بیان امر و نهی باشد. - برخی دختران بیحجاب در کنار مادران با حجاب خود در جامعه حاضر میشوند. تذکر به آنها در نزد مادر کار پسندیدهای است زیرا غالب مادران از امربهمعروف به دختر خود حمایت میکنند. البته عده کمی از آنها با تذکر به دختر خود موافق نیستند و چه بسا موضعگیری منفی کنند. تعریف از حجاب مادران نقش بسیار مؤثری دارد، مثلاً گفته شود: چرا از روش مادر خود فاصله گرفتهای؟ حجاب مادر شما الگوی شماست. ارزش زن به پوشیدگی است نه هوسرانی و تقلید از دشمنان اسلام. - برخی زنان مبتذل به گونهای در جامعه حضور مییابند که در صورت تذکر و اراده اصلاح وضع خود، نمیتوانند به وظیفه دینی خود عمل کنند. به چنین کسانی میتوان گفت: از خدا نمیترسی یا از خداوند حیا نمیکنی اینگونه در جامعه حاضر شدهای؟ زن عفیف اینگونه وارد جامعه نمیشود، یا آرایش و خودنمایی برای غیرشوهر حرام است و شما باید ساده و پوشیده باشید. برخی زنان بیحجاب که مورد امر و نهی قرار میگیرند اظهار میدارند: شما نگاه نکن چرا نگاه کردی؟ در جواب میتوان گفت، نگاه نکردن من از تکلیف شما نمیکاهد. شما نامحرم را به نگاه نگیر. نگاه افتادن غیر از نگاه کردن عمدی است. نگاه من تو را بیحجاب کرد یا بیحجابی تو سبب نگاه من شد؟ به خانمی که دختر بچه خود را به صورت عروسکی در ویترین جامعه به نمایش گذارده بود گفته شد. به همان گونه که برای خود شخصیت و ارزش قائلید برای فرزند خود نیز قائل باشید. حیای دختر بچه با عریان بودن سر و پاهای او از بین میرود. آنگاه مقدمه معصیت بیحیایی و بیحجابی آینده او را به دست خود فراهم کردهای. جواب داد: حجاب او واجب نیست. گفته شد بیحجابی او واجب است؟ حافظان حریم (امر به معروف در عصر ما)/ تألیف محمدرضا اکبری.
منبع : http://fanoos.kowsarblog.ir/?p=194446&more=1&c=1&tb=1&pb=1
***لطفا مطلب را با ذکر منبع کپی کنید تا رتبه شما کم نشود فانوس***